خداوند:
براي كسب عشق دكان باز كرده ام در بازار آغازين دنيا هنوز سود و زيان هيچ نبود و دفتر كسبم سپيد از بستانكاري و طلب خواهي،
هر چه خير فروختم دخلم پر از آخرت بود و سودم سرشار و هر چه شر معامله كردم سراسر زيان ميشديم،
من و دكان ودخل...!
پيوسته خداونددر سود نافع متوجه ي خوش بودم و در تضرر خاسر سائل از تو كه زيانم از چه خداوند...؟
هر چند خود كرده ام تد بيرم نيست و چه ستمكارم من بر من و چه مظلومم من در من و قسم به جلالت كه زبانم لال اگر ستمي از تو ديده باشم خداوند عزيزم...
و خداوند
نزديك تر از...